نحوهی رفتار با پدر و مادر بد اخلاق چگونه است؟ آیا دوران کودکیتان را با ترس از بازگشت به خانه بعد از مدرسه گذراندید، چون نمیدانستید والدینتان چه حالی خواهند داشت؟ گاهی تنها راه حل مواجه با پدر و مادر بد اخلاق کمک گرفتن از مشاور خانواده است. شاید از آوردن دوستان به خانه خودداری میکردید، چون نگران بودید که والدینتان در حضور آنها عصبانی شوند یا واکنشی غیرمنتظره نشان دهند. اگر این احساسات برای شما آشناست، احتمالاً با والد یا والدین دارای مشکلات کنترل خشم بزرگ شدهاید.
اگرچه ممکن است تجربههای گذشته شما هنوز هم بر افکارتان سایه انداخته باشند، اما درک تأثیرات آن دوران و آگاهی از راههای بهبود میتواند نقطهی شروعی برای رهایی و رشد باشد. در ادامه، به بررسی اثرات خشم والدین بر زندگی خودشان و فرزندانشان میپردازیم و همچنین، راهکارهایی را معرفی میکنیم که به این پدر و مادرها کمک میکنند به سوی زندگی سالمتر و آرامتری حرکت کنند.
اثرات خشم والدین بر زندگی خودشان
خشم زیاد والدین، میتواند بر این جنبههای زندگی آنها تأثیر بگذارد:
- سلامت روان
انفجارهای خشم، معمولاً با یک چرخه از احساسات دیگر همراه است. فردی که با مشکلات مدیریت خشم دست و پنجه نرم میکند، ممکن است به مشکلات دیگر سلامت روان مانند افسردگی و عزت نفس پایین و سوء مصرف مواد دچار شود.
- اختلال در روابط
از دست دادن مکرر آرامش و عدم توانایی در کنترل اعصاب در مقابل فرزندان، میتواند رابطه با آنها یا حتی رابطه با همسر را خدشهدار کند. در برخی موارد، آسیب غیرقابل بازگشت است و رابطه، قابل درست شدن نیست.
- سلامت جسمانی
مطالعات نشان دادهاند که عصبانیت بیش از حد، میتواند بر سلامت جسمانی تأثیر منفی بگذارد. خشم میتواند به افزایش اضطراب، فشار خون بالا و سردرد منجر شود و سیستم ایمنی بدن را نیز ضعیف کند. این خشم، حتی ممکن است فرد را در معرض خطرهای جدیتر از جمله سکته قرار دهد.
تأثیر خشم والد یا والدین بر زندگی فرزند
والد بودن، سفری شگفتانگیز و پُر از لحظات ناب عشق، شادی، یادگیری و رشد است. اما این مسیر، همیشه هموار نیست. در کنار لحظات شیرین، چالشهای عمیق و پیچیدهای وجود دارد که گاهی والدین را در تنگنای احساسی قرار میدهد. یکی از احساساتی که مهار نشدنش میتواند افراد را از مسیر اصلیشان منحرف کند، خشم است.
وقتی خشم به احساس غالب یک والد تبدیل میشود (نه بهعنوان واکنشی لحظهای، بلکه بهعنوان الگوی رفتاری مکرر)، تأثیرات آن بسیار فراتر از یک عصبانیت گذرا خواهد بود. خشم کنترلنشده میتواند ریشه ارتباط بین والد و کودک را تضعیف کند، اعتماد را از بین ببرد و فضای خانه را به محیطی تنشزا تبدیل کند.
در چنین شرایطی، سلامت روانی و عاطفی هر دو طرف در معرض آسیب جدی قرار میگیرد. این تأثیرات، فقط محدود به لحظه عصبانیت نیستند و میتوانند رد پای خود را در شخصیت و روابط آینده کودک به جا بگذارند و حتی نسل به نسل، ادامه پیدا کنند.

در این بخش مقاله، به بررسی تأثیرات خشم والدین بر رابطه با فرزندان و پیامدهای احتمالی آن میپردازیم:
- اختلال در ارتباط مؤثر
وقتی والدین توان کنترل خشم را از دست میدهند، اغلب فریاد میزنند و از کلمات تند و سرزنشآمیز استفاده میکنند. این مسئله، سبب میشود کودکان احساس نادیدهگرفتهشدن و بیاعتباری و اضطراب کنند. در نتیجه این حسها، ممکن است کودک عقبنشینی کند یا حالت دفاعی به خود بگیرد. این امر، مانع از شکلگیری ارتباطی صادقانه و مبتنی بر اعتماد میشود.
مهم است که والدین، تأثیر خشم خود بر ارتباط را بشناسند و بهدنبال تعاملاتی آرامتر و همدلانهتر باشند.
- ناامنی عاطفی و ترس
خشم والدین، میتواند حس ناامنی و ترس عاطفی در کودکان ایجاد کند. فورانهای مکرر خشم باعث میشود کودک دچار اضطراب شود، مدام منتظر عصبانیت بعدی باشد و یا سعی کند با اجتناب از محرکها، آرامش خانه را حفظ کند. ناامنی عاطفی میتواند آثار بلندمدتی بر عزتنفس، اعتماد به دیگران و سلامت روانی کودک داشته باشد.
والدین باید محیطی امن و حمایتگر فراهم کنند تا فرزندانشان، به عشق و محافظت آنها اعتماد کنند.
- الگوگیری منفی
کودکان با مشاهده و الگوبرداری از رفتار والدین، یاد میگیرند. اگر والدین مدام در ارتباطاتشان خشم نشان دهند، کودکان ممکن است این الگوها را تقلید نمایند. در نتیجه ممکن است باور کنند که خشم، تنها راه ابراز احساسات و راهکار حل تعارضهاست. این مسئله، میتواند چرخهای از خشم بین نسلها ایجاد کرده و توانایی کودک برای ساختن روابط سالم آینده را تضعیف کند.
والدین با شناخت تأثیر رفتارشان، میتوانند الگویی از تنظیم سالم احساسات و حل تعارض سازنده برای فرزندان خود باشند.
- از بین رفتن اعتماد و دلبستگی
خشم کنترلنشده، میتواند اعتماد را تضعیف کرده و دلبستگی سالم بین والد و فرزند را مختل کند. کودکان، ممکن است به پایداری عاطفی و قابلاعتماد بودن والدشان شک کنند. این وضعیت، میتواند به سَبک دلبستگی ناایمن منجر شود و در بزرگسالی، مشکلاتی در برقراری روابط نزدیک ایجاد کند.
ترمیم اعتماد، نیاز به تلاش مداوم و مهربانانه از سوی والدین دارد. با پذیرش خشم و تلاش برای بروز سالمتر احساسات، والدین میتوانند پیوند خود با فرزندانشان را تقویت کنند.
- اثرات روانی و عاطفی
خشم والدین، میتواند تأثیرات عمیقی بر سلامت روان و عاطفه کودک داشته باشد. قرار گرفتن مداوم در معرض خشم، ممکن است منجر به استرس مزمن و اضطراب و حتی افسردگی در کودکان شود. آنها، ممکن است احساس کنند مسئول مدیریت احساسات والدشان هستند یا خود را مقصر خشم والد بدانند. این مسئله میتواند به احساس گناه، عزتنفس پایین و درک تحریفشده از ارزش شخصی منجر شود.
والدین، باید نسبت به تأثیرات بلندمدت خشم بر سلامت روان فرزندان هوشیار باشند و در صورت لزوم، از کمک حرفهای استفاده کنند.
راهکارهایی برای داشتن رابطه سالم با فرزندان
خشم، احساسی انسانی و اجتنابناپذیر است؛ اما وقتی بیپاسخ یا کنترلنشده باقی بماند، میتواند مانند دیواری ضخیم میان دلهای والد و فرزند بایستد. خوشبختانه، این دیوار همیشه قابل ترمیم است؛ به شرط آنکه با آگاهی، همدلی و مسئولیتپذیری، به سراغش برویم.
در ادامه، پنج گام کلیدی را بررسی میکنیم که میتوانند به والدین کمک کنند تا رابطهای امن و پُر از درک متقابل با فرزندشان بسازند؛ حتی پس از دورههایی که خشم، این رابطه را به چالش کشیده است.
حتما بخوانید: ۲۱ راه مدیریت خشم و اختلافات در خانواده، تنفر از والدین
- خودآگاهی، اولین گام در مسیر تغییر است
برای مدیریت خشم در رابطه با فرزند، نخست باید با نگاهی صادقانه به درون خود بنگرید و محرکهای خشمتان را شناسایی کنید. این محرکها میتوانند خستگی مفرط، فشارهای کاری، نگرانیهای مالی یا حتی زخمهای درماننشده دوران کودکی باشند.
با تمرین تأمل درونی و خودکاوی، میتوانید لحظههایی که در آن خشم بر شما غلبه میکند را بهتر درک کنید. درک این موضوع که خشم شما چگونه بر احساس امنیت، آرامش و اعتماد فرزندتان سایه میاندازد، میتواند نقطه شروعی برای تغییرات عمیق باشد.
در کنار خودآگاهی، لازم است تکنیکهای مدیریت سالم خشم را منظم تمرین کنید. تنفس عمیق، تمرین ذهنآگاهی (mindfulness) و یا حتی ترک موقتی موقعیتهایی که تنشزا هستند، میتوانند به شما کمک کنند واکنشی کنترلشدهتر و همدلانهتر داشته باشید.

- همدلی، پلی است میان دلهای والد و کودک
یکی از مهمترین مهارتهایی که باید در خود پرورش دهید، توانایی همدلی با کودک است. هر بار که فرزندتان ناراحت، عصبانی، مضطرب یا حتی بیقرار است، فرصتی است برای شما که واکنشی همدلانه به او نشان دهید. بهجای رد یا نادیده گرفتن وی، کافی است با جملهای ساده مثل «میفهمم که الان خیلی ناراحتی» یا «حق داری ناراحت باشی» او را همراهی کنید تا حس کند تنها نیست و احساساتش، قابل احترام است.
فراموش نکنید که همدلی، یک هدیه نیست که فقط در زمانهای خوب داده شود؛ بلکه در طوفان احساسات است که ریشههای آن، عمیق میشود.
- ارتباط صادقانه؛ راهی برای نزدیکی قلبها
کودکان برای رشد عاطفی سالم، نیاز به فضایی دارند که در آن شنیده شوند و نه قضاوت. برای ایجاد چنین فضایی، لازم است والدین محیطی امن بسازند؛ جایی که فرزند بتواند بدون ترس از واکنش تند یا تنبیه، احساسات و دغدغهها و حتی اشتباهاتش را بیان کند.
ارتباط صادقانه، یعنی حضور فعال در کنار کودک و گوش دادن به او با آرامش و نگاهی مهربان. بهجای عجله برای نصیحت یا اصلاح، به کودک فرصتی برای دیده شدن دهید و با آرامش و احترام، به وی پاسخ دهید.
کودکانی که اجازه دارند آزادانه حرف بزنند، بزرگسالانی میشوند که بلدند درست به دیگران گوش دهند.
- عذرخواهی، ضعف نیست
در رابطه والد و فرزند، گاهی خشم کنترلنشده باعث زخمهایی میشود که در نگاه اول شاید کوچک بهنظر برسند؛ اما در دل کودک، ردهای عمیقی بر جای میگذارند. چیزی که در چنین لحظاتی میتواند رابطه را نجات دهد، پذیرش مسئولیت و عذرخواهی است. عذرخواهی کردن از کودک، به او این پیام را میدهد که: «تو مهمی، احساساتت مهماند و من به تو و رابطهمان، احترام میگذارم.»
مشکل و تنش، در همه روابط پیش میآید. آنچه کیفیت یک رابطه را تعریف میکند، نحوه ترمیم روابط است. کودک با دیدن والدینی که مسئولیت احساسات و رفتارشان را میپذیرند، یاد میگیرد که باید پاسخگوی رفتار خود باشد و لازم نیست برای حفظ رابطه، خودش را سرکوب کند یا بار احساسات دیگران را به دوش بکشد.

کمک گرفتن از متخصص
اگر احساس میکنید خشم در روابطتان ماندگار شده یا نمیدانید چطور آن را کنترل کنید، این نشانه ضعف نیست؛ بلکه دعوتی است برای دلسوزی نسبت به خود و فرزندتان.
کمک گرفتن از یک درمانگر یا مشاور متخصص در چنین شرایطی، میتواند مانند چراغی باشد در دل تاریکی.
یک فرد حرفهای میتواند به شما کمک کند تا ریشههای خشم را بشناسید، مهارتهای لازم برای مدیریت آن را بیاموزید و در کنار آن، پیوند از همگسیخته والد-فرزندی را بازسازی کنید.
یادمان نرود که درخواست کمک، نشانه بلوغ و تعهد به بهبود است و نه شکست.
جمعبندی
یک کودک با یک والدین حمایتکننده و دلگرمکننده، یاد میگیرد که رشد کند و از اشتباه کردن نترسد؛ لذا میتواند با اعتماد به نفس، به زندگی ادامه دهد. در رابطه با کودک بزرگشده با والد یا والدین عصبانی، این موضوعات صدق نمیکنند.
کودکی که در کنار والد عصبانی بزرگ میشود، با ترس زندگی میکند. او یاد میگیرد که برای جلوگیری از عصبانیت والدینش، خیلی محتاط رفتار کند. همچنین ممکن است به طور ناخودآگاه یاد بگیرد که حضور و اعلام نظرش، معمولاً باعث عصبانیت والدینش میشود؛ پس بهتر است ساکت و مطیع باشد.
به طور خلاصه، اثرات کوتاه مدت و بلندمدت این سَبک نادرست زندگی را اینگونه میتوانیم توصیف نماییم:
در کوتاهمدت، خانه به منبع دائمی استرس تبدیل میشود.
در بلندمدت، پیامدهای خشم والدین از نسلی به نسل بعد منتقل میشود و آثار عمیقی بر زندگی همه کسانی میگذارد که در آن فضا رشد کردهاند.
رفتار با پدر و مادری که بداخلاق یا سختگیر هستند، نیازمند صبوری، درک و مرزگذاری محترمانه است. اولین گام، شناخت علت بداخلاقی آنهاست؛ بسیاری از والدین به دلیل فشارهای روحی، مشکلات جسمی، احساس نادیدهگرفتهشدن یا ترس از ازدستدادن کنترل، واکنشهای تند نشان میدهند.
در برخورد با آنها:
-
احترام را همیشه حفظ کنید، حتی اگر رفتارشان ناعادلانه باشد. بیاحترامی تنش را بیشتر میکند.
-
واکنش احساسی نشان ندهید؛ سکوت یا پاسخ آرام، در بیشتر موارد از جروبحث مؤثرتر است.
-
مرزهای سالم تعیین کنید؛ یعنی محترمانه بگویید چه رفتاری برایتان آزاردهنده است و چه زمانی نیاز به فاصله دارید.
-
همدلی نشان دهید؛ سعی کنید احساسات پشت رفتارشان را ببینید، نه فقط خود رفتار را.
-
از حمایت بیرونی استفاده کنید؛ در صورت تداوم رفتار آزاردهنده، با مشاور خانواده یا فردی مورد اعتماد صحبت کنید تا از فرسودگی روانی جلوگیری شود.
در نهایت، محبت بدون توقع و پرهیز از تغییر اجباری آنها، اغلب بیش از هر نصیحتی اثرگذار است. تغییر والدین ممکن است زمانبر یا حتی غیرممکن باشد، اما تغییر نحوهی واکنش خودتان همیشه در اختیار شماست.
دریافت کمک حرفهای از متخصصان ما
با توجه به اثرات نامطلوبی که والدین خشمگین و پرخاشگر بر زندگی خودشان و فرزندانشان میگذارند، ضرورت دارد که با کمک یک شخص حرفهای سعی در رفع این ناهنجاریها داشت. متخصصان کلینیک روانشناسی نیکمایند، در رفع این معضلات به والدین خشمگین و فرزندان آسیبدیده آنها کمک خواهند کرد و در این راه، از هیچ تلاشی دریغ نمیکنند. بهبودی، یک مسیر زمانبر است؛ اما هر قدمی که در این راه برداشته شود، به معنای بازگرداندن قدرت و آرامش به زندگی است.









