طرحوارهها الگوها و چارچوبهای ذهنی انسان هستند که به درک، تفسیر و سازماندهی جهان اطراف کمک شایانی میکنند. طرحوارههای ناسازگار الگوهای فکری هستند که باعث میشوند افراد به شیوهای ناسالم رفتار کنند و در ارتباط با دیگران با مشکل مواجه شوند و اینجاست که فرایند طرحواره درمانی و کمک مشاوره فردی میتواند این مشکلات را رفع کند. تصور میشود که طرحواره ها در دوران کودکی ایجاد میشوند، به ویژه در کودکانی که نیازهای عاطفی و فیزیکی شان به خوبی برآورده نشده است یا کودکانی که والدینشان مرزهای مناسب ارضای نیازها را رعایت نکردهاند به طور مثال توجه بیش از حد یا بی توجهی بسیار زیاد میتواند سبب شکل گیری طرحواره شود. این طرحوارهها در بزرگسالی بر افکار و اعمال فرد تأثیر منفی میگذارند که منجر به رفتارهایی مانند اجتناب، جبران بیش از حد، یا از خودگذشتگی بیش از حد میشود.
طرحواره درمانی چیست؟
طرحواره درمانی شیوه جدیدی از درمان است که انواع طرحوارهها را مورد هدف قرار میدهد. این درمان عناصر رویکردهای مختلف مثل درمان شناختی رفتاری (CBT)، روانکاوی، نظریه دلبستگی و درمان متمرکز بر هیجان را ترکیب کرده است. در طرحواره درمانی، درمانگر به مراجع کمک میکند تا به کشف و درک طرحوارههای ناسازگار اولیه خود بپردازد.
از نظر روانشناسی بالینی اصطلاح طرحواره برای توصیف الگوهای تفکر ناسازگاری کاربرد دارد که موجب میشوند افراد رفتارهای ناسالمی را انجام دهند و برای حفظ روابطشان با دیگران تلاش کنند. تصور این است که طرحوارهها در دوران کودکی ایجاد میشوند، به ویژه در کودکانی که نیازهای عاطفی و فیزیکی شان به خوبی برآورده نشده است. آنها همچنین ممکن است در کودکانی ایجاد شوند که والدین شان مرزهای مناسب ارضای نیازها را رعایت نکردهاند( ارضای بیش از حد یا بی توجهی).
این طرحوارهها در بزرگسالی به شیوههایی منفی بر افکار و اعمال فرد تأثیر میگذارند که منجر به رفتارهایی مانند اجتناب، جبران بیش از حد، یا از خودگذشتگی بیش از حد میشود که این رفتارها به نوبه خود میتوانند بر روابط عاطفی و آسایش افراد تأثیر منفی بگذارند. هدف طرحواره درمانی این است که به فرد کمک کند رفتار خود را بشناسد، علتهای زمینهای آنها را درک کند و افکار و رفتارهای خود را تغییر دهد تا بتواند به شیوهای سالم و سازنده با چالشها و احساسات خود در روابط کنار بیاید.
طرحواره درمانی ترکیبی از عناصر درمان شناختی رفتاری (CBT)، روانکاوی، گشتالت درمانی و رویکردهای مرتبط است. اگرچه این یک روش درمانی نسبتاً جدید است، اما مطالعات اندکی که تاکنون انجام شده است نشان می دهد که طرحواره درمانی میتواند مؤثر باشد، به ویژه برای افراد مبتلا به اختلالات شخصیت. با این حال، از آنجایی که هنوز ادبیات پژوهشی نسبتاً محدود است، برخی از محققان هشدار میدهند که برای تعیین اثربخشی طرحوارهدرمانی به تحقیقات بیشتری نیاز است.
هدف طرحواره درمانی چیست؟
هدف طرحواره درمانی این است که به افراد کمک کند رفتار خود را بشناسند، علتهای زمینهای رفتارهای خود را درک کنند. سپس با تغییر افکار و رفتارهای خود به شیوه ای سالم و سازنده با چالشها و احساسات خود در روابط کنار بیایند. علاوه بر این، طرحواره درمانی به افراد نحوه برآورده سازی نیازها به بهترین شیوه را آموزش میدهد. یکی از اهداف اصلی طرحواره درمانی، درمان اختلالات شخصیت است.
طرحواره درمانگران در رابطه با موارد زیر با مراجعین خود کار میکنند :
- شناسایی طرحوارههای ناسازگاری که باید تحت درمان قرار گیرند
- شناسایی سبکهای مقابلهای که مانع ارضای نیازهای عاطفی میشوند و رسیدگی به آنها
- تغییر الگوهای احساسات و رفتارهای ناشی از طرحوارهها
- یادگیری اینکه نیازهای عاطفی اصلی را به روشهای سالم و سازگار برآورده کنند
- یادگیری اینکه چگونه میتوان به روشی سالم، با ناامیدی و ناراحتی ناشی از ارضا نشدن نیازها کنار آمد
همه این اقدامات به فرد کمک میکنند که یک سبک بزرگسال قوی و سالم ایجاد کند. یک سبک بزرگسال سالم که به خوبی رشد کرده است و میتواند به بهبود و تنظیم سایر سبکها کمک کند تا فرد دیگر تحت تأثیر آنها قرار نگیرد.
زمان استفاده از طرحواره درمانی
طرحواره درمانی یک رویکرد التقاطی و یکپارچه به درمان است که هدف آن درمان اختلالات شخصیت، به خصوص اختلال شخصیت مرزی و سایر مشکلات روانی است. طرحواره درمانی همچنین برای درمان اختلالات خوردن، اضطراب و افسردگی کاربرد دارد؛ به ویژه در مراجعانی که به اشکال دیگر درمان پاسخ ندادهاند.
طرحواره درمانی در ابتدا برای درمان اختلالات شخصیت ایجاد شده است و اغلب برای درمان اختلال شخصیت مرزی (BPD) استفاده میشود. برای مثال، در یک کارآزمایی تصادفی و کنترلشده، افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی که تحت طرحوارهدرمانی قرار گرفتند بطور قابل توجهی بیشتر از افرادی که درمان معمول خود را داشتند، وارد دوره بهبودی شدند (یعنی این دیگر معیارهای تشخیصی BPD را برآورده نمیکردند). طرحواره درمانی همچنین برای درمان اختلالات خوردن، اضطراب، افسردگی و سایر نگرانیهای مربوط به سلامت روان به کار برده میشود؛ به ویژه در مواردی که به نظر میرسد به اشکال دیگر درمان پاسخ ندادهاند.
در اغلب موارد طرحواره درمانی برای بزرگسالان به کار برده میشود، اما تأثیر این روش برای درمان کودکان و نوجوانان در حال بررسی است.
انتظارات از طرحواره درمانی
طرحواره درمانی اغلب یک درمان طولانیمدت است (ممکن است ماهها یا سالها ادامه یابد). با گذشت جلسات، درمانگر به مراجع کمک میکند طرحوارههای خود را شناسایی کند، نحوه واکنش خود به آنها را تشخیص دهد – منظور از واکنش “سبکهای مقابلهای” فرد است – و یاد بگیرد که چه کارهایی را میتواند انجام دهند تا نیازهای خود را به شیوهای سالم و سازگار برآورده کند.
نیازهای اصلی کودک در طرحواره درمانی
یکی از بزرگترین عواملی که باعث تشکیل طرحوارههای ناسازگار در افراد میشود، برآورده نشدن نیازهای بنیادین عاطفی آنان در دوران کودکی است.
در ادامه نیازهای اصلی کودک را ذکر میکنیم:
- احساس امنیت و دلبستگی ایمن به دیگران
- آزاد بودن در بیان احساسات و درخواست آنچه از دیگران میخواهد
- احساس هویت و خودمختاری
- توانایی بازی کردن و خودجوش بودن
- وجود محدودیتها و مرزهای ایمن و متناسب با سن
دلایل ایجاد طرحواره های ناسازگار
۴ تجربه منفی در شکل گیری و رشد طرحوارهها بسیار تأثیر گذار هستند.
۱. نیاز های برآورده نشده
یکی از تجارت منفی مؤثر در شکل گیری طرحواره، نیازهای برآورده نشده است. این تجربه زمانی اتفاق میافتد که کودک از مراقبین خود محبتی دریافت نمیکند و به نیازهای عاطفی اصلی او توجهی نمیشود.
۲. آسیب دیدگی یا قربانی شدن
دومین تجربه منفی به آسیب دیدگی یا قربانی شدن اختصاص دارد و شامل تجاربی میشود که در آن کودک با سوء استفاده، تروما یا مشکلات مشابه مواجه میگردد.
۳. حمایت بیش از حد یا فقدان محدودیت
حمایت بیش از حد یا فقدان محدودیت به عنوان سومین تجربه منفی شناخته شده است. در واقع ممکن است والدین بیش از حد از کودک خود مراقبت و حمایت کنند و لذا حد و مرزهای مناسبی برای کودک قائل نشوند. این امر در شکل گیری طرحواره نقش بسزایی دارد.
۴. شناسایی و درونی سازی انتخابی
چهارمین تجربه منفی، شناسایی و درونی سازی انتخابی است. ممکن است کودکان برخی از نگرشها یا رفتارهای والدین خود را جذب کنند و برخی از آنها را درونی سازی نمایند. برخی از این همانندسازی و درونی سازیها به طرحواره مبدل میشوند و برخی دیگر نیز تبدیل به ذهنیتهایی میشوند که روشهای مقابلهای نام دارند.
انواع طرحواره درمانی
انواع طرحوارهها اغلب در دوران کودکی رشد میکنند و معمولاً در برابر تغییر مقاوم هستند. عدم مدیریت طرحوارهها باعث شکل گیری الگوهای منفی در افراد میشود که این الگوها اغلب از طریق تعاملات ناسالم تقویت میشوند. هر طرحواره ای که در فرد شکل میگیرد، میتواند به طور ناخودآگاه بر افکار و اعمال او تأثیر بگذارد تا از ایجاد ناراحتی عاطفی در وی جلوگیری کند. در ظاهر شاید این فرآیند مفید بنظر برسد، اما باید گفت که طرحوارهها روش های مقابلهای را در فرد ایجاد میکنند که اغلب ناسالم و مضر هستند.
جالب است بدانید که تحقیقات بیانگر آن هستند که در هر فردی اغلب بیش از یک طرحواره وجود دارد. از نظر کارشناسان ۱۸ نوع طرحواره وجود دارد. با این حال کلیه طرحوارهها زیرمجموعهای از پنج دسته ذیل به شمار میروند.
۱. طرحواره های بریدگی و طرد شدگی
طرحوارههای بریدگی و طرد شدگی اغلب مانع شکل گیری روابط سالم میشوند. در ادامه طرحوارههای بریدگی و طرد را نام میبریم:
- محرومیت هیجانی
- نقص و شرم
- رها شدگی و بی ثباتی
- بی اعتمادی و بدرفتاری
- انزوای اجتماعی
۲. طرحوارههای استقلال و عملکرد مختل شده
طرحوارههایی هستند که فرد باور دارد نمیتواند به تنهایی از عهده مسئولیتها برآید و باور دارد از جانب جامعه طرد شده است و در حالت انزوا به سر میبرد. طرحوارههای استقلال و عملکرد مختل شده شامل موارد ذیل است:
- احساس شکست
- حس وابسته بودن و بیکفایتی
- آسیب پذیری
- خویشتن تحول نیافته
۳. محدودیتهای مختل
شامل طرحوارههایی میشود که بر خودکنترلی و توانایی احترام به مرزها و محدودیتها تأثیر میگذارد. از سری طرحوارههای محدودیتهای مختل میتوان به استحقاق و بزرگ منشی، خویشتن داری و خودانضباطی ناکافی اشاره کرد.
۴. جهت گیری به سوی دیگران
طرحوارههایی هستند که فرد را وادار میکنند نیازهای دیگران را به نیازهای خود اولویت دهد. طرحوارههای جهت گیری به سوی دیگران شامل موارد زیر است:
- ایثارگری افراطی
- اطاعت
- پذیرش جویی و جلب توجه
۵. هوشیاری و بازداری بیش از حد
طرحواره هایی هستند که در آنها فرد اعتقاد دارد بیان احساسات منجر به پیامدهای منفی میشود و جنبههای منفی زندگی همیشه بر جنبههای مثبت غلبه دارد. به همین خاطر به شیوهای افراطی احساسات، تکانه و انتخابهای خود را پس میزند. در ادامه طرحوارههای هوشیاری و بازداری بیش از حد را نام میبریم:
- منفی گرایی
- بازداری هیجانی
- ملاک های سخت گیرانه
- تنبیه گری
سبکهای مقابلهای طرحوارهها
واکنشهای افراد به طرحوارهها تحت عنوان سبکهای مقابلهای در طرحواره درمانی شناخته میشود. سبکهای مقابلهای میتوانند شامل افکار، احساسات یا رفتار شوند. در واقع سبکهای مقابلهای راهی هستند که فرد برای اجتناب از احساسات دردناک و طاقت فرسا ناشی از یک طرحواره خاص به کار میبرد.
سبکهای مقابلهای در دوران کودکی میتوانند مفید واقع شوند، زیرا وسیلهای برای بقا هستند. اما در بزرگسالی میتوانند باعث تقویت طرحوارههای ناسازگار شوند. در مورد اینکه هر طرحواره منجر به ایجاد چه سبک مقابلهای میشود، نظر محکمی وجود ندارد. سبک مقابلهای ممکن است بر اساس خلق و خوی کلی فرد یا حتی سبکهای مقابلهای آموخته شده از والدین شکل بگیرد. این سبکها از فردی به فرد دیگر متفاوت هستند. یعنی دو نفر با یک طرحواره و یک سبک مقابلهای مشابه میتوانند به روشهایی بسیار متفاوت پاسخ دهند. سبکهای مقابلهای در طول زمان قابل تغییر هستند، اگرچه طرحواره همچنان ثابت باقی مانده باشد.
در ادامه سبکهای اصلی مقابلهای را شرح میدهیم.
۱. تسلیم شدن
افراد با این نوع سبک مقابلهای تسلیم طرحواره میشوند یا آن را به عنوان یک واقعیت میپذیرند. در نتیجه ممکن است به شیوههایی خود ویرانگر رفتار کند. این نوع سبک مقابلهای معمولاً منجر به شکل گیری رفتارهایی می شود که الگوی طرحواره را تقویت میکنند.
۲. اجتناب
فرد دارای سبک مقابلهای اجتناب، تمام تلاش خود را میکند تا از شکل گیری طرحواره جلوگیری کند. برای انجام این کار، ممکن است رفتارهایی برای حواس پرتی خود از موقعیتها انجام دهند، رفتارهایی مثل مصرف مواد. در مواردی ممکن است از وارد شدن به روابط یا موقعیتهایی که میتوانند طرحواره را تحریک کنند، اجتناب نماید. در نتیجه چنین فردی برای نزدیک شدن به دیگران یا رشد شخصی تلاشی نمیکند و مهارتهای ارتباطی او تضعیف میشود.
۳. جبران بیش از حد
فرد دارای سبک مقابلهای جبران بیش از حد، سعی میکند با رفتارهای عمدی به شیوههایی مخالف طرحواره ی موجود، با آن «مبارزه کند». با وجود آن که زیر سوال بردن عمدی یک طرحواره میتواند سالم یا حتی بخشی از فرآیند درمانی باشد، سبک مقابله ای جبران بیش از حد اغلب منجر به پیامدهای منفی میشود. زیرا چنین تلاشهایی افراطی و بیش از حد نرمال هستند. این سبک مقابلهای اغلب منجر به رفتارهای پرخاشگرانه، خودخواهانه، بی عاطفه و افراطی میشود که میتواند بر روابط افراد با دیگران تأثیر بگذارد.
سبکهای طرحوارهای
سبکهای طرحوارهای به شیوههای موقت فکر میگویند که وضعیت عاطفی فعلی فرد و نحوه واکنش او را تشکیل میدهند. به عبارت دیگر، سبک یا حالت طرحواره، ترکیبی از طرحوارههای فعال و سبکهای مقابله است. سبکها میتوانند مفید (تطبیقی) یا غیر مفید (ناسازگار) باشند. سبکهای طرحواره به درمانگران کمک میکنند طرحوارهها را گروهبندی کنند تا بتوانند بهجای ویژگیهای فردی، آنها را بهعنوان یک حالت ذهنی مورد بررسی قرار دهند.
سبکهای طرحواره درمانی به چهار دسته تقسیم میشوند:
- سبکهای کودکانه که با احساسات و رفتارهای کودکانه مشخص می شود.
- سبکهای مقابله ای ناکارآمد برای جلوگیری از ناراحتی عاطفی استفاده میشوند اما در نهایت طرحواره را تقویت می کند.
- سبکهای والد ناکارآمد که ندای انتقادات، خواستهها و خشم والدین در فرد درونی سازی شده است.
- سبک بزرگسال سالم نشان دهنده خود سالم و کارآمد فرد است. این سبک میتواند محدودیتهایی تعیین کند تا با اثرات سایر سبکها مقابله نماید و آن ها را تنظیم کند.
۷ تکنیک طرحواره درمانی
هدف طرحواره درمانی این است که آگاهی روانشناختی مراجع را افزایش دهد و به او کمک کند که بر افکار و رفتار خود کنترل داشته باشد. این فرایند که با عنوان ترمیم طرحواره شناخته میشود، شامل دو حوزه تعدیل طرحوارههای ناسازگار و ارضای نیازهای هیجانی اصلی و نادیده گرفته شده است. طرحواره درمانی تکنیکهای شناختی، مبتنی بر هیجان و مداخلات رفتاریای دارد که میتواند این فرایند را تسهیل کند. در ادامه به بررسی برخی از این تکنیکها میپردازیم.
طرحواره درمانگران ممکن است از چندین تکنیک در طول دوره درمان استفاده کنند. هر کدام از تکنیکها ممکن است برای برخی از افراد و طرحوارهها کارآمد باشند. رابطه درمانی مراجع با درمانگر در این رویکرد درمانی بسیار اهمیت دارد و لذا احساس اعتماد و امنیت مراجع نسبت به درمانگر عاملی تعیین کننده در پیشبرد درمان است.
دو عنصر رویارویی همدلانه و بازوالدینی حد و مرزدار در تکنیکهای طرحواره درمانی وجود دارد. در رویارویی همدلانه طرحواره درمانگر، طرحوارههای مطرح شده در طول درمان را تأیید میکند، درک و همدلی به خرج میدهد و به شما کمک میکند اهمیت تغییر را درک کنید. همچنین درمانگر در بازوالدینی حد و مرزدار با ارائه امنیت، دلسوزی و احترام به رفع نیازهای عاطفی برآورده نشده در دوران کودکی کمک میکند. جالب است بدانید که این عناصر زمانی کارآمد هستند که مراجع با درمانگر خود احساس راحتی کند.
در ادامه ۷ تکنیک کاربردی در طرحواره درمانی را بیان میکنیم:
۱. احساسی (emotive)
تکنیکهای عاطفی شامل استفاده از احساسات برای مقابله با طرحوارهها هستند. این قبیل تکنیکها به افراد کمک میکنند تا عواطف خود را به طور کامل تجربه کنند و آنها را در محیط امن درمان بیان کنند. تکنیکهای رایج عاطفی شامل تصویرسازی هدایت شده و ایفای نقش میشوند.
۲. میان فردی (interpersonal)
تکنیکهای بین فردی به مراجع کمک میکنند که به بررسی روابط خود بپردازند و شیوههای تأثیر طرحوارهها بر روابطشان را شناسایی کنند. مشاهده نقش طرحوارهها در روابط و نحوه واکنش به آنها، به فرد کمک میکند که الگوهای مشابه را در زندگی خود کشف کند. از دیگر موارد میتوان به تمرکز بر تعامل درمانگر-مراجع و کار بر روی الگوهای ارتباطی نامناسب اشاره کرد.
۳. مداخلات و تکنیکهای شناختی
از تکنیکهای شناختی برای آزمون روایی طرحوارهها و مدها استفاده میشوند. این تکنیکها معمولا شامل بحث درباره مزایا و معایب رفتار مراجع مثل اجتناب و تسلیم است. سایر مراحل ممکن است شامل جمع آوری دادهها، قالب بندی مجدد، فلش کارتهای طرحواره و خاطرات روزانه و گفتگوهای طرحواره باشد.
تکنیکهای شناختی شامل شناسایی و به چالش کشیدن الگوهای فکری ناسالم ناشی از طرحواره ها است. مراجع به کمک درمانگر تجربیات زندگی خود را بررسی میکند تا شواهدی حمایتگر یا متناقض برای طرحواره بیابد. این تکینیک میتواند با استفاده از فلش کارتها یا مکالمات ساختاری انجام شود که در آن فرد هم به نفع و هم علیه یک طرحواره صحبت می کند.
چالش کردن طرحوارههای ناسازگار وآموزش مهارتهای حل مسئله و تفکر منطقی از دیگر موارد است.
۴. رفتاری
تکنیکهای رفتاری به فرد کمک میکنند تا با تغییر الگوهای رفتاری ناشی از سبک مقابلهای خود، انتخابهای مثبت و سالمی داشته باشد. برای تغییر الگوهای رفتاری، ممکن است بر روی مهارتهای ارتباطی از طریق ایفای نقش کار شود یا به کمک درمانگر از تکنیکهای حل مسئله استفاده شود.
دیگر موارد تمرین رفتارهای جایگزین سازگارانه و انجام تکالیف رفتاری در بیرون از جلسات درمان است.
۵. تکنیکهای هیجانی مانند دیالوگ با صندلی
مداخلات مبتنی بر هیجان در کمک کردن به مراجع برای ابراز خشم و ناراحتی خود و تمرکز بر نیازها و اهداف بسیار مؤثر هستند. اگر تکنیک موفق باشد، درک مراجع از خود تغییر میکند و باعث میشود خود را به صورت مثبتتری ببیند. فرآیندی از طرحواره درمانی که کار صندلی نامیده میشود، از ارزشمندی بالایی برخوردار است. در طول فرآیند دیالوگهای صندلی، صندلی در واقع نماینده جنبههای مختلف مراجع است. در این تکنیک به مراجع کمک میشود با نسبت دادن صندلی به طرحوارههای مختلف، با خشم و احساسات دیگر خود درگیر شود.
بازسازی هیجانی وقایع دوران کودکی و استفاده از نقشبازی و صندلی خالی از دیگر موارد است.
۶. تکنیکهای تجربی مانند تصویرسازی هدایت شده
تصویرسازی هدایت شده یک رویکرد کاربردی هم برای ارزیابی و هم مداخله در طرحواره درمانی است. در مرحله تشخیص، تصویرسازی کمک میکند مراجع ریشه مشکلات هیجانی و الگوهای ناکارآمد رفتار و تفکر خود را بیابد. علاوهبر این، تصویرسازی بر موقعیتهای آینده نیز تمرکز دارد و میتواند هیجانات منفی را با هیجانات مثبت جایگزین کند. در طول تصویرسازی، طرحوارهها و مدها از طریق درگیری عمیق با هیجانات حاضر و خاطرات زندگی فعال میشود. تروما بازنویسی و دوباره تصور میشود و نیازهای کودکی که بد درمان شده است را برآورده میکند.
استفاده از تصویرسازی و فنون هنری و ایفای نقش و نمایشنامهنویسی از دیگر موارد است.
۷. تکنیک رویارویی همدلانه
رویارویی همدلانه برای موفقیت طرحواره درمانی حیاتی است. در این تکنیک مراجع به عنوان بخشی از رابطه درمانی، با الگوهای بین فردی به صورت همدلانه مواجه میشود. درمانگر وظیفه حساس و سخت به چالش کشیدن رفتارها و شناختهای ناسازگار مراجع را به عهده دارد. همچنین باید به صورت واضح ماهیت خودشکوفایی فرد را به او نشان دهد.
ویژگیهای طرحواره درمانگر
طرحواره درمانی به شدت بر رابطه درمانگر-مراجع تأکید میکند، بنابراین مهم است که مراجع به دنبال طرحواره درمانگری باشد که بتواند با او احساس راحتی کند ، درمانگری که نیازها و رفتارهایش را درک کرده و حس همدلی را به وی منتقل کند. مانند سایر درمانها، قضاوت شدن توسط درمانگر علامتی است از اینکه رابطه مناسبی برقرار نشده. پس طرحواره درمانگران نیز مانند سایر رویکردها نباید مراجعان خود را قضاوت کنند. همچنین ممکن است مراجعان دنبال درمانگرانی باشند که دورههای طرحواره درمانی را گذرانده اند و گواهینامه ی تخصصی این دوره ها را دارند.
سخن آخر
در پایان، لازم به ذکر است که علم روانشناسی در حال تحول و پیشرفت دائمی است و رویکردهای جدیدی به طور مداوم در حال ظهور هستند. مطالعه و آشنایی با رویکردهای مختلف روانشناسی، دریچهای به سوی شناخت ذهن و رفتار انسان میگشاید و به ما در درک پیچیدگیهای وجود خود و دیگران کمک میکند. در کلینیک روانشناسی نیک مایند از علمی ترین و جدیدترین رویکردها که به حل مشکلات مراجعین کمک کند، استفاده میشود.